آورده اند که یکی از ندیمان خلیفه ملعون، هارون الرشید، ماست خورده و ناچیزی از آن به ریشش ریخته! بهلول وی را دید و از جویا شد که چه خورده ای؟ ندیم خواست او را مچل کند گفت: پوپک!!! بهلول گفت : عیان است چون فضله اش بر ریشت هویداست...
شبیه این روزهای من است... بعد از عمل، بزرگواران پرسیدند حالت بهتر است! بنده هم گفتم بله، گفتند از دردت مشخص است...
تشکر می کنم از تمام بزرگوارانی که در این دوران جویا احوال من شدند از جمله مدیرکل محترم روابط عمومی حرم مطهر، مدیر ارتباطات و تشریفات، مدیر رسانه و اطلاع رسانی، مدیر بین الملل، دوستان بنیاد مهدی موعود، برخی بزرگواران مجموعه تخته پولاد، دوستان خوبم در معاونت فرهنگی، برخی عزیزان مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان، دوستان شرکتی که فعالیت اصلی چندماهه بدوش آنها بود و.... و همچنین تمامی بستگان و آشنایان که از راه دور قدم رنجه کردند و آمدند یا آنکه جویای احوال شدند.از برخی هم شدیدا گله دارم که نه تنها التیام ندادند بلکه روح وروانم را در این دوران پریشان و مشوش کردند! برخی مسئولین معاونت تبلیغ حوزه علمیه که نه تنها به مفاد قرارداد عمل نکردند بلکه تا جایی که امکان داشت قوانین را برهم زدند و مشکل آفرین شدند نه در یک مورد بلکه در موارد متعدد! و حرمت حرم را پاس نداشتند و در آخر هم، پول حضرت را هنوز با بهانه های بنی اسرائیلی پرداخت نکردند. و البته گله کوچکی هم از برخی از اعضای موسسه نشر آثار امام که از اخلاق و منش امام هیچ بویی نبرده بودند! قرارم بر تشکر بود اما نشد... :(