همه در عید به صحرا و گلستان بروند منِ سرمست ز میخانه کُنم رو به خدا*
صبح که با صد نشاط از دارالنفس بیرون میایی دم دکه های بی روح و پر عبور، روزنامه های می بینی که یخ زمستان را از بامداد تا بامداد می شکنند «تقابل دولت و مجلس یا تعامل»، «فاز دوم هدفمندی یارانه ها»، «اسرائیل توان حمله به ایران را ندارد»، «جریان انحرافی...» اما نمی توان به سادگی از کنارشان گذشت! همشهری پرفروشترین، نه بخاطر روزنامه اش بلکه بخاطر ضمیمه نیازمندی هایش! کیهان داغ ترین، نه بخاطر صفحات مندرس عتیقه اش و نه بخاطر مطالب اجتماعی، اقتصادی، ورزشی و فرهنگی اش بلکه بخاطر افشاگری های سیاسی صفحه ی دومش! ایران، پرخواننده ترین، نه بخاطر ستون شیپورچی و ضمیمه های رنگارنگ واشرافیش!(آرایه، اتومبیل و..) و نه بخاطر کاغذ روغنی اش، بلکه بخاطر دو صفحه ی شوکش که گاهی جنبه ی ترویج منکراتش بیش از عبرت است! جام جم، پربیننده ترین، نه بخاطر مطالب سرد و بی روح محافظه کارانه اش بلکه بخاطر ساعات برنامه های تلویزیونش! شرق جنجالی ترین، نه بخاطر درج امثال اسکار بگیرها و سیمین بهبانی ها.. بلکه بخاطر پارادوکس های که خودش هم از ابتدا درگیرش بوده و تعریف درستی از منافع ملی ندارد یا بهتر بگویم بخاطر خلاف جریان رود شنا کردنش! اطلاعات و جمهوری هم که قالی نیستند که قیلی داشته باشند در جمع خوانندگان! نظاره می کنی آنگونه که دیگران می کنند و میگذری از کنارشان همانگونه که گذشتگان گذشتند و دل نبستند به خواندن! و این می شود که با بزرگترین سرمایه های زیرزمینی و انسانی جهان می شوی جز فقراء! آری فقر گرسنگی و عطش نیست فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد می کند ... فقر روز را بی اندیشه سر کردن است...
باد بهار مــــــــــــــــــــژده دیـــــدار یار داد شــــــاید که جــان به مقدم باد بهار داد*
* امام خمینی(ره)