یادش بخیر ! وقتی به دنیا اومدم ، آنقدر شوکه شده بودم که تا دو ساعت گریه می کردم و تا دو سال نمی تونستم حرف بزنم!!!
می خوام قلکمو بشکونم ، با نصف پولش نازتو بخرم با نصفه دیگش هم مدادرنگی بخرم نازتو بکشم!!!
میگن خدا به اندازه دل هر کس بهش نعمت میده
پس دل تو حتما باید خیلی بزرگ باشه که خدا منو به تو داده !!!
به یه نفر میگن : با « حمید و فرید » جمله بساز . میگه : شما با همید ؟ چند نفرید ؟
یارو تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه ، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده ، یک قطار هم داره ازون دور میاد ! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه ، میره اون جلو وامیسته . راننده قطاره هم که آتیش رو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته . همچین که قطار واستاد ، یارو یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار ، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن ! خلاصه یارو رو میگیرن میبیرن بازجویی ، اونجا بازجوه بهش میتوپه که : مرتیکه خر ! نه به اون لباس آتیش زدنت ، نه به اون نارنجک انداختنت ! آخه تو چه مرگت بود ؟! یارو میزنه زیر گریه ، میگه : جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم !
انسان ها مانند میخ هستند ، وقتی جهتشان را گم می کنند ، تاثیرشان را از دست می دهند و شروع به خم شدن می کنند .
اگر مثل گاو گنده باشی ، می دوشنت ، اگر مثل خر قوی باشی ، بارت می کنند ، اگر مثل اسب دونده باشی ، سوارت می شوند . . . فقط از فهمیدن تو می ترسند .
تنها برنامه ای که تکرارش آرزوی من است ، پخش زنده ی نگاه توست !
وقتی از همه جا نا امید شدی برو توی کوه فریاد بزن که آیا هنوز امید هست ؟
آن موقع خواهی شنید که هست هست هست
مشترک گرامی ! یاد آوری می شود که : بنزین سهمیه بندی شده ، نه اس ام اس !
هر وقت تو زندگی به یه در بزرگ که یه قفل بزرگ روش بود رسیدی ، نترس و ناامید نشو چون اگه قرار بود در باز نشه جاش یه دیوار می گذاشتند .
همیشه از خوبی های آدم ها واسه ی خودت یک دیوار بساز و هر وقت در حقّت بدی کردند ، فقط یک آجر از دیوار را بردار ، بی انصافیه اگه دیوار را خراب کنی .
یه گل خوشگل پشت ویترین گل فروشی دیدم ، خواستم برات بخرمش ، از فروشنده قیمتش را پرسیدم ... گفت : اون گل نیست ، آینه است !
یک باب خانه در نیاوران به مساحت 450 متر مفید ، سونا ، استخر ، جکوزی و پکیج ، با دید بسیار عالی و ...
به خدا خوشبختی نمیاره ، برگرد سر خونه زندگیت !
