آنچه مسلم است تا قبل از ملی شدن صنعت نفت در ایران، آمریکا دارای نفوذ چندانی نبود چرا که بریتانیا اجازه نفوذ را به کشورهای دیگر نمی داد. کشوری نظیر آمریکا قبل از ملی شدن صنعت نفت فقط در پیش آمدهای سیاسی نقش ایفا می کرد که از جمله مهمترین این مسائل همان اولتیماتوم معروف ترومن به شوروی در خصوص تخلیه ایران بود. اما با ملی شدن صنعت نفت و شکست انحصار بریتانیا در خصوص منابع نفتی، آمریکا که حامی ملی شدن صنعت نفت و در واقع پایان انحصار شرکت های انگلیسی بود توانست جای پای خود را باز کند. چرا که مخالفت خود را با دولت انگلیس برای انجام هرگونه اقدام نظامی علیه ایران اعلام کرد و به حل مسئله نفت ایران از طریق راه حل هایی دیپلماتیک تاکید نمود.(اسناد روابط خارجی آمریکا،1377، صص105-107) اما با پیروزی آیزنهاور جمهوری خواه در ایالات متحده آمریکا و مسلما تغییر اولویت های سیاست خارجی آمریکا، کم کم انگلستان توانست با استناد به خطر گسترش کمونیسم در ایران آمریکا را متقاعد کند که باید به سقوط دولت مصدق بیندیشد؛ این در حالی بود که در واقع حزب توده هیچ نقشی در معادلات قدرت نداشت و احتمال نفوذ کمونیسم در ایران بخاطر زمینه های مذهبی مردم بسیار کم رنگ بود. هنگامی که مصدق مذاکرات نفتی خود را نا تمام گذارد دولت آمریکا به این جمع بندی رسید که دولت مصدق باید سرنگون شود. در این میان نامه ی مصدق به آیزنهاور که حاوی درخواست کمک از آمریکا برای جلوگیری از افتادن ایران در دام کمونیسم بود خود موجبات مصمم تر شدن سرنگونی دولت مصدق را به دست آمریکایی ها رقم زد.(لنجافسکی،1373، ص53) قصد مصدق از این نامه تحریک آمریکایی ها برای دادن هر چه سریع تر کمک مالی به ایران بود در حالی که ناخواسته برای مصدق نتیجه معکوس به بار آورد. گرچه طراح و محرک اصلی کودتا دولت انگلیس بود اما طرح این کودتا توسط سازمان سیا آماده شد و زاهدی که دارای سبقه طرفداری از آمریکا بود به عنوان بهترین گزینه برای نخست وزیری بعد از کودتا انتخاب شد.(تفضیلی، 1358، ص139) هندرسون مبلغ سی و دو میلیارد و ششصد میلیون ریال را برای کودتا به شوارتسکف داد که او نیز این مبلغ را به گروههای ضد مصدق رساند. با بخشی از این پول پانصد تن از ولگردان زاغه های جنوب شهر استخدام شدند که به طرق مختلف شهر را به آشوب بکشانند تا سازمان سیا براحتی بتواند نقشه کودتا را رقم بزند. ذکر این نکته حائز اهمیت است که گرچه دولت بریتانیا طراح اصلی کودتای 28 مرداد 1332 محسوب می شود اما اگر نقش موثر آمریکا و مساعدت این کشور نبود هیچ گاه کودتا به سرانجام نمی رسید. شاید بارزترین نقش آمریکا در کودتا همان تامین هزینه عملیات کودتا بود که «کرمیت روزولت» در مصاحبه با روزنامه «لوس آنجلس تایمز» گفت: «مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت ناسیونالیسم مصدق که سیصد کشته بجای گذاشت در اختیار ما بوده که حدود 75هزار دلار آن خرج شده است و بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم و پس از عملیات این مبلغ به شاه تحویل داده شود»(ماسلی،1366، صص126-154) به هر حال اقدام آمریکایی ها در براندازی دولت ملی دکتر محمد مصدق، ذهنیت بدی نسبت به آمریکا در اذهان مردم ایران به جای گذاشت تا جای که همواره دولت ایران به استناد این مداخله آمریکا از ایجاد روابط با آمریکا در بعد از انقلاب 1979 خودداری می کند. نقش آمریکا آنقدر در این کودتا واضح است که امروزه نیز، هیلاردی کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا با اعتراف به نقش داشتن آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی دولت مردمی مصدق، می گوید: «گاهی مجبوریم سیاست دوگانه در قبال ایران و کشورها به کار گیریم، در ماجرای آن کودتا نیز با توجه به گسترش شوروی سابق و خطر نفوذ کمونیسم، علیرغم میل خود مجبور به آن کار شدیم». kamal sorayya 2011