«یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا»
آزادی بیان باید وسیله ای برای گفتن محکمات باشد اما گاه دیده می شود که از آن به عنوان شاخص نام می برند که این امر چندان معقول نیست چرا که اگر آزادی بیان به معنای ترویج و نشر آنچه باشد که از اساس در صحت و سقم آن تردید وجود دارد بیان آن امری خبط و موجب انتشار اکاذیب است اما چنانچه آزادی بیان به معنای نشر مباحثی باشد که صحت دارد این سوال مطرح می شود که آیا هر چه صحت دارد باید بیان شود؟ آیا این به معنای قربانی کردن مصالح نیست؟ سعدی شیرازی در یک عبارت جواب این پرسش را به سزاواری می دهد: «جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت». پر واضح است که آزادی بیان در رویکرد دوم نیز مشکلاتی در پی خواهد داشت چرا که گرچه به بیان حقایق پرداخته می شود اما از واقعیت ها دور شده و نگاه توامانی به حقیقت و واقعیت ندارد. در این خصوص در حکومت امام علی(ع) شاهد این هستیم که گاه واقعیت ها خود را به حقیقت تحمیل می کند مثلا در قضیه عزل قیس یا نصب ابوموسی!
بنابراین مصالح نباید نادیده گرفته شوند؛ آزادی بیان را اگر بطور مصداقی از نظر بگذرانیم انتخابات 88 نقطه اوج آن بود، مشاهده شد که این نوع آزادی جز به همراه داشتن بی اخلاقی و همسوئی با دشمن، فضای بدبینی و غبار آلودگی را به همراه داشت که نهایتا موجب عدم تشخیص حق از باطل و ظهور فتنه گردید. اما اگر آزادی بیان به عنوان وسیله ای برای گفتن محکمات استفاده شود از معایب فوق خبری نخواهد بود چرا که قول سدید با دارا بودن دو ویژگی مانع از بروز آسیب های آزادی بیان می شود: 1.قول سدید آن گفتاری است که در صحت آن شکی نیست و اثبات شده است(یعنی حقیقت دارد) 2.قول سدید گفتاری است که باعث استحکام ساختارهای اجتماعی و پیوندهای سیاسی می شود(یعنی واقعیت را ملحوظ می کند و به مصالح توجه دارد). در واقع ویژگی دوم قول سدید باعث تمایز آن از آزادی بیان(که بر پایه مطالب صحیح باشد) می شود.