• وبلاگ : ثرياي كوير ايران
  • يادداشت : سياسي ها بخوانند!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 17 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 6 نظر

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + zahra 
    هوالحکيم
    من که نمي توانم کل کتاب استاد را در کامنت وبلاگ بگذارم . مطمئن باشيد ايشان بيخود و بدون سند و استدلال عقلي حرف نمي زنند.
    فقط بايد زحمت مطالعه کتابشان را بکشيد.

    پاسخ

    سلام. اگر همان كتابي كه قبلا معرفي كرديد چشم ان شا الله در برنامه مطالعه آينده ام قرار ميدهم اما اگر در كتاب ديگري است لطفا معرفي كنيد. پيشاپيش سپاس. ياحق
    + zahra 
    به نام خدا
    به نظرتان نتيجه اي که از فايده بحث گرفته ايد منصفانه است؟
    اولا حل کردن اين مسئله ربطي به فلسفه ندارد و اشتباه من بود که روي فيلسوف بودن تاکيد کردم!
    دوما شهيد مطهري فيلسوف هست، شکي در آن نيست!
    سوما کاش لااقل خودتان مستقيم به نظرشان مراجعه مي کرديد و بعد در مورد ايشان ناعادلانه قضاوت مي کرديد، همانطور که من هم در مورد کساني که شما از ايشان نقل کرديد قضاوت نکردم.
    چهارما منظور من از استناد به حرف ايشان، استاد به استدلالشان بود و اين قدر قوه تعقل دارم که ....



    پاسخ

    در بحث بدون پيش زمينه مي شود نتايج منصفانه اي گرفت!!!(بد نيست لحن كامنت هاي اخير مرور شود) القاب علمي نظير فيلسوف، پروفسور و .... القابي نيستند كه همين گونه اهدا شوند. من معتقدم علامه طباطبايي فيلسوف است اما در مورد مطهري اين اغراق است گرچه ايشان خدمات زيادي كردند و داراي علم عظيمي بودند اما اين لقب نيازمند يك پشتوانه است. ايشان براي من ارزش زيادي دارند و تا به امروز چندين كتاب ايشان را خوانده ام اما استناد به عقيده ايشان و حتي ديگر بزرگان مثل امام را هم روا نمي دانم و مثال آوردم كه سيد خراساني از امام زمان هم براي عقيده اش سند ميخواهد. با تمام احترامي كه براي استاد قائل هستم اما نقد هاي منتقدين استاد را هم گوش داده ام با اين حال ترجيح مي دهم در مورد استاد مطهري سكوت كنم در حالي كه در مورد شريعتي سكوت نكردم و مطلبي زدم.
    + zahra 
    به نام خدا
    سلام
    هرچه مي خواهم ادامه ندهم شما نمي گذاريد!
    شهيد مطهري(ره) سند براي چه بياورد؟! ايشان در سندي که ديگران بر آن تکيه کرده اند خدشه وارد کرده است.
    دقيقا متن شهيد مطهري را مي آورم:
    حال مي خواهيم درباره منعهاي شرعي بحث کنيم. آن دليلهايي که به عنوان منع شرعي استدلال مي شود يکي آيه «الرجال قوامون علي النساء» است. به اين جمله خيلي افراد تکيه مي کنند؛ مي گويند قرآن فرموده است مردانند که حاکم بر زنانند؛ چون معناي قوامون عليه (قام عليه) اين است که روي سر او ايستاده يعني بر او حکومت مي کند. پس قرآن مي فرمايد مردانند که بر زنان حکومت مي کنند يعني بايد اينجور باشد. دخالت کردن در سياست، حکومت کردن بر ديگران است. زن اگر متصدي مقامات سياسي بشود لازم مي آيد بر مردها حکومت کرده باشد؛ پس خلاف آيه قرآن است.
    اگر يادتان باشد، در مسائل خانوادگي که بحث مي کرديم عرض کرديم که اين آيه به طور قطع ناظر به تمام مسائل نيست، ناظر به مسائل خانوادگي است يعني روابط زوجين را ذکر مي کند. در محيط منزلي و خانوادگي اسلام مي گويد رياست خانواده با مرد است که خود آيه علت ذکر مي کند و آن علت مال زندگي خانوادگي است. مي فرمايد: «بما فضل الله بعضهم علي بعض و بما انفقوا من اموالهم» به موجب اينکه بعضي از اينها بر بعض ديگر مزايايي دارند. عرض کرديم نمي گويد «به موجب اينکه مرد مزايايي دارد بر زن» بلکه مي گويد به موجب اينکه بعضي نسبت به بعضي مزايايي دارند، يعني زن داراي يک سلسله مزاياست و مرد داراي يک سلسله مزايا؛ وقتي مجموع مزايا را حساب کنيم زن براي مرئوسيت در محيط خانوادگي مناسب تر است. يعني احساسات زوجين نسبت به يکديگر نوعي احساسات است که در روابط زوجيت، زن مرئوسيت مرد را مي پذيرد کما اينکه مرد هم نوع ديگر از تسلط زن را بر خودش مي پذيرد، که ما روي اين بحث کرديم.جمله «بما انفقوا اموالهم» روشن است که موضوع نفقه دادن را ذکر مي کند: به موجب اينکه مرد نفقه مي دهد. يعني از اين طرف اين مزيت به زن داده شده است که نفقه او را مرد بدهد، و از آن طرف همان کسي که اقتصاد اين محيط را اداره مي کند، حکومت اين محيط هم با اوست. نمي شود گفت که اين آيه مي خواهد بگويد در مطلق شئون زندگي هميشه مردان بايد بر زنان حکومت کنند. اصلا مردان را در مقابل زنان قرار دادن مال محيط خانوادگي است. در محيط اجتماع، مرد بر مجموع مردان و زناني حکومت مي کند نه مرد بر زن يا زن بر مرد. بنابر اين اين آيه را نمي شود بري اين موضوع دليل آورد.
    پاسخ

    كامنت را مرور كنيد: در مورد اينكه :اسلام خيلي نمي خواهد زن به متن اجتماع بيايد و خيلي از دستورات مبني بر همين مطلب است نه ضعف قوه تعقل؛ سند خواستم! من با اين حرف مخالفم چون امام هم بعد از انقلاب مخالف بود.// در خصوص بحث بالا اگر هم استاد درست بگويد بازهم شنيدن استدلال مخالفين خالي از لطف نيست. بايد توجه داشت كه استدلال و استناد و توجيه كردن مقولاتي جدا از هم هستند. با اينحال تشكر مي كنم از شما كه با كامنت هاي كاملا علمي، منصفانه، و نپرداختن به پيش داوري و ادبيات توهين آميز قصد هدايت من را داشتيد تا كج فهمي من(به اصطلاح شما) اصلاح شود. يا حق
    سلام عزيز دل برادر
    کجايي ديگه ما غريبه شديم و سري به مانزديد
    يه جايي کنج دلتون برا ما هم جا بازکنيد
    نکنه مصطفي برات فراموش شده
    منتظرم که بياي و مرا خبرم کن از حضور سبز و معطرت
    پاسخ

    سلام گل. يه بار اومدم ولي چشم باز ميام. ما كه يه همسفر حج بيشتر نداريم. يا حق
    اَللهُمّ الْعَن قتَلهَ اَميرالمؤمنين
    شهادت قرآن ناطق ، سمبل کرامت و عدالت و شجاعت ،ا مير مومنان ، اسدالله الغالب مظهر العجائب مولانا امير امومنين علي (ع) بر شما دوست بزرگوار و تمامي محبان و عاشقان و شيعيان آقا امير المومنين (ع) تسليت باد
    انشالله هميشه و همواره علوي باشيد و علوي بدرخشيد
    در اين شبها ما رو هم از دعا خير خودتون فراموش نکنيد .
    پاسخ

    چشم. ان شا الله
    + zahra 
    هواللله
    سلام
    گرچه تصميم به ادامه ندادن مباحثه بودم چون به نظرم نتيجه اي حاصل نخواهد شد!
    شما اگر مي خواهيد جبهه بگيريد و طامات ببافيد آزاديد و اگرنه سند من از کسي است که حضرت امام فرمودند آثارش بلا استنا خوب است. مي توانيد نظر آيت ا.. جوادي آملي را پيگيري کنيد، البته خودم اين موضوع را پيگيري نکرده ام چون مسئله براي خودم حل شده است و مسئول کج انديشي شما نيستم.
    در مورد نماينده مجلس هم توجه داشته باشيد که وکيل مردم در حکومت کردن نيستند. و ضمنا بحث ما روي قوه تعقل است نه مسئله خاص حکومت.
    پاسخ

    سلام. يادتان رفت كه شما آيه را به مسائل خانوادگي طبق نظر يك فيلسوف(به گفته شما كه البته در فيلسوف بودنش من مخالفم) كشانيديد و من استناد كردم كه مدرس و ... آن آيه را اجتماعي قلمداد كرده اند. اما به خاطر نظر يك بزرگوار ديگر من اين پست را اصلاح مي كنم. اگر قسمت نظرات را مرورو كنيد جبهه گيري كاملا آشكار است كه از جانب چه كسي بوده اگر قبول نداريد حكميت!خود سند شما بايد سند بياورد نه اينكه اظهار عقيده كند همانطور كه سند من به آيه قرآن استناد جستند. حداقل مفيدي اين بحث اين بود كه فهميديم اضهار نظر يك فيلسوف نمي تواند سند محكمي باشد چرا كه خيلي از عقايد بزرگان براحتي آن را نفي مي كنند. اميدوارم به يك محقق و به گفته شما فيلسوف مقام تقدس ندهيم كه نظرش را بدون سند قرآني اتمام حجت انگاريم. مطالعه احوال سيد خراساني در مواجه با امام زمان نشان ميدهد كه حتي سيد خراساني به به گفته هاي امام زمان بدون سند ترديد وارد مي كند چه برسد به فيلسوفي كه معصوم نيست. تشكر از نظراتتان. موفق باشيد. يا حق
    + zahra 
    به نام خدا
    سلام
    سند من کتاب زن و مسائل قضايي و سياسي استاد شهيد مرتضي مطهري است.

    پاسخ

    سلام. سند من: رساله حرمت مشروطه نوشته شيخ فضل الله نوري/ مدرس در خصوص زنان مي گويد: از اول عمر تا حال بسيار در بر و بحر ممالك اتفاق افتاده بود براي بنده، ولي بدن بنده به لرزه نيامد، و امروز بدنم به لرزه آمد. اشكال بر كميسيون اينكه اولا نبايد اسم نسوان را در منتخبين برد، كه از كساني كه حق انتخاب ندارند نسوان هستند./ در ادامه با ارائه برهان مي گويد: عقول آنها استعداد ندارد، گذشته از آن كه در حقيقت نسوان در مذهب اسلام ما تحت قيمومتند، الرجال قوامون علي النسا در تحت قيمومت رجال هستند.... آنها ابدا حق انتخاب ندارند(منبع: مدرس در 5 دوره تقنينه: محمد تركمان)/ امام خميني در دوران شاه ضمن آنكه حق زنان را براي انتخاب خلاف شرع مي داند مي گويد: تصويبنامه اخير دولت راجع به شركت نسوان در انتخابات از نظر شرع بي اعتبار و از نظر قانون اساسي لغو است(منبع: صحيفه امام ج1) اما پس از انقلاب نظرشان عوض مي شود. كه البته مرحوم گلپايگاني با نظر امام مخالف هستند.//// با اين حال من منتظر نتيجه حكميت در خصوص بكار بردن واژه ذكر شده هستم اين را هم بگويم واژه هاي جاهلي كه در گذشته براي زنان بكار برده ميشده مثل فروج و ... بوده نه واژه اي كه من گفتم و بيانگر واقعيت موجود بوده و زنان نيز پذيرفته بودند./ منتظرم تا در صورتي كه حكميت به نفع انديشه شما بود واژه را تغيير دهم. ياحق
    + zahra 
    به نام خدا
    شما طبق عادتتان خلط مبحث مي کنيد! لطفا دو مرتبه آنچه را در کامنت قبلي نوشته ام، مرور بفرماييد.
    توجه داشته باشيد آنچه مي گويم نظر شخصي خودم نيست بلکه نظر يک مرد فيلسوف است!!!
    اول اينکه زن نمي تواند قاضي باشد، همه روايات آن قابل خدشه و مناقشه هست و کسي هم حتي در اين مورد به آيه اول سوره نسا استناد نجسته است. ولي اجماع فقها بر اين است که زن نمي تواند قاضي باشد و يک جهتش مسلم باب احساسات است و شرط قاضي بودن قساوت قلب است و جلادي و سنگسار کردن و تيرباران، کار زن نيست و همچنان زن نمي تواند خالي از تاثر مهرباني و خشم باشد. و اين هيچ ربطي به ضعف قوه تعقل ندارد و اگرنه چرا زن مي تواند مفتي باشد و فتوا بدهد و حتي اگر اعلم باشد واجب است به او رجوع کرد؟! چون باب اجتهاد و تقليد صرفا تعقلي است و احساسات در آن دخالتي ندارد.
    توجه داشته باشيد که اسلام خيلي نمي خواهد زن به متن اجتماع بيايد و خيلي از دستورات مبني بر همين مطلب است نه ضعف قوه تعقل.
    در ضمن قرآن داستان ملکه سبا را نقل کرده و هيچ اعتراضي مبني بر اينکه چرا عده اي حکومت زن را پذيرفته اند نکرده و حتي قرآن کارهاي عاقلانه از او نقل کرده.
    در ضمن کي به عدالت خدا اعتراض کردم؟! به جمله تقسيم کار در نظام خلقت لطفا توجه بفرماييد! با توجه به همان، گفتم بر فرض اينکه قوه تعقل زنان در مجموع نه فرد فرد نسبت به مردان ضعيفتر باشد، از جهتي ديگر قوي هستند مانند تسلط عاطفيشان بر مردان .
    اگرچه بحث با شما آب در هاون کوبيدن است ولي «ضعيفه» بار معنايي منفي دارد و توهين است!
    آن روايت هم مي دانم چه شأني برايش نقل کرده اند ولي سند ندارد.
    گرچه در همين روايت هم نقص ايمان و عقل توجيهي دارد مي توانيد به کتاب زن و مسائل قضايي و سياسي استاد مطهري مراجعه بفرماييد،گرچه نقص در بهره و حض قابل توجيه هم نيست و البته ضرورتي براي توجيه اين روايت وجود ندارد چون سند ندارد.



    پاسخ

    سلام////اسلام خيلي نمي خواهد زن به متن اجتماع بيايد و خيلي از دستورات مبني بر همين مطلب است نه ضعف قوه تعقل.سند اين حرف کجاست؟ اين جمله اي كه نوشتيد تا حدودي مرتبط با ديدگاه مرحوم گلپايگاني است كه البته امام خميني با آن مخالف بود. اما سند شما چيست؟من به عنوان نمونه گفتم مرحوم نايني، حتي تا جايي که يادم هست مرحوم فضل الله نوري و مدرس هم به اين آيه استناد جسته اند. در داستان ملکه سبا براي چه دعوت مي شود؟ خيلي روشن است و در واقع تاييد حرف من است.الان شما به اين نکته اشاره کرديد که زن سرشار از احساسات است آيا اين يک ضعف محسوب نمي شود! ضعف مخلوقات در برابر مخلوقات نسبي است مثلا برعکس همين مرد هم در احساسي نبودن ضعف دارد اما ضعف مخلوق در برابر خالق مطلق است. پس چطور شما يک ضعف نسبي را دليل بر توهين مي دانيد؟(همان مثال مورچه و عقرب) بار ديگر تکرار مي کنم ضعف نسبي نه تنها نشانه ي توهين نيست بلکه نشانه عدالت خداست. مگر همه انسان ها در برابر خدا که ضعف مطلق دارند نمي گويند انا عبدک الضعيف الذليل الحقير المسکين.... ايا با توجه به اين که خدا به انسان ها کرامت بخشيده اين واژه ضعيف توهين است؟ اين ضعيف هم صفت قرار مي گيرد؟ پس چطور در برابر اين ضعف مطلق شما نمي گوييد توهين اما در برابر آن ضعف نسبي که البته برتري هاي هم وجود دارد مي گوييد توهين؟ اينجاست که من مي گوييم عدالت الهي!در بحث نبايد انسان ها پيش زمينه داشته باشن اما شما هنوز استدلال من را نشنيده ايد مي گوييد آب در هاون کوبيدن! راه حل من خيلي ساده است مراجعه به حکميت به اين شرط که شرايطش را داشته باشد از جمله اين که مرد عادل باشد و ملاکش يک فيلسوف نباشد. مردعادل باشد چون تحت تاثير احساسات قرار نگيرد و از آرا ساير انديشمندان مسلمان نيز آگاه باشد. اطلاع نتيجه با شما. منتظرم
    + zahra 
    به نام خدا
    سلام . در مورد آيه اول سوره نساء که اشاره فرموديد به طور قطع ناظر به مسائل خانوادگي است. در محيط خانوادگي اسلام مي گويد: رياست خانواده با مرد است و خود آيه علتش را ذکر مي کند و آن علت مال زندگي خانوادگي است.
    احساسات زوجين نسبت به يکديگر نوعي احساسات است که در روابط زوجين، زن حکومت مرد را مي پذيرد کما اينکه مرد هم نوعي ديگر از تسلط زن بر خودش را مي پذيرد.
    توجه به اين حديث پيغمبر بد نيست:
    انهن يغلبن العاقل و يغلبهن الجاهل. زنان بر عاقلان غلبه مي کنند و جاهلان بر زنان غلبه مي کنند.
    بنابر اين نمي شود گفت که اين آيه مي خواهد بگويد در مطلق شئون زندگي هميشه مردان بايد بر زنان حکومت کنند و اين ايه فقط مربوط به روابط زوجين است.
    اما در مورد حديثي که از حضرت علي نقل فرموديد که اولا از نظر سند که شهيد مطهري نتوانسته اثبات کند، شما چطور اثبات نموده ايد!
    ثانيا بر فرض اينکه زنان در مجموع از نظر قوه تعقل ضعيفتر باشند که ثابت نشده است، در مورد هر زني نسبت به هر مردي صادق نيست، چه بسا زناني از نظر قوه تعقل از بسياري از مردان قوي تر باشند.
    ثالثا زنان بر فرض اينکه توانايي رياست مجلس نداشته باشند که اصلا تمايلي هم به اين کار ندارند، قدرتهاي ديگري دارند که در مجموع براي تقسيم کار در نظام خلقت به آنها داده شده، پس در مجموع نسبت به مردان ضعيف نيستند و نمي توان آنها را با واژه «ضعيفه» توصيف کرد.
    اما استفاده عوامانه آن مربوط به فرهنگ مردان جاهل است و توهين و تحقير است.



    پاسخ

    سلام. گفتيد فقط مربوط به زوجين است اما اگر آرا انديشمندان اسبق نگاهي بيندازيد مثلا مرحوم نائيني از اين آيه به عنوان قانون سياسي استفاده مي کنند. سوال؟ چرا زن نمي تواند ولايت داشته باشد؟ چرا زن نمي تواند قاضي باشد؟ و... براي پاسخ به اين سوالات به اين آيه رجوع مي شود! گذشته از مسائل شرعي روانشناسان امروز نيز ثابت کرده اند که شخصيت زن وابسته به شخصيت ديگري شکل مي گيرد در حالي که مرد دوست دارد شخصيتش مستقل شکل بگيرد. در بحث تعقل نيز امروز ثابت شده که احساسات در تصميم گيري زنان نقش موثرتري دارد تا تعقل! اين به معناي بي عدالتي خدا نيست اتفاقا عين عدالت است چرا که نقشي که خدا براي زن تعريف مي کند نقش آميخته با احساسات است مثل مادر بودن! اين نکته را روانشناس ها هم قبول دارند که زنان پرستاران بهتري هستند لذا عدالت خدا يعني هر چيز در جاي خودش قرار بگيرد آيا به نظر شما سزاوار است که يک زن شغل چاه کني را انتخاب کند؟ نه چون با تعريفي که از او شده است سازگاري ندارد(کاري به استثناها ندارم که فلان خانم الان اين کار را مي کند يا مثلا رشته معدن ميخواند بحث آفرينش و تعيين نقش است) لذا اين ويژگي هاي دوگانه زن و مرد آيه اي از آيات خداست که در صورتي که در کنار هم قرار بگيرند موجبات تکامل طرفين ايجاد مي شود! اگر اين تفاوت در احساس و تعقل وجود نداشت آيا ازدواج به معناي تکامل بود؟ اما در خصوص بکارگيري اين واژه آيا مورچه ضعيفتر از عقرب نيست؟(توجه داشته باشيد که هر دو براي طبيعت نياز است) آيا اين ضعف معناي بدي دارد؟ آيا توهين به مورچه است يا قبول واقعيت؟؟؟ آيا اين ضعف نشانگر عدالت(يعني هر چيز سر جاي خودش) خدا نيست؟/ در خصوص اون عبارت نهج البلاغه بايد بگم كه در مورد جنگ جمل و روياروي با عايشه بوده داست.
    + zahra 
    سلام به نظرتان کدام فرهنگ اجازه مي دهد که زنان را با واژه «ضعيفه» توصيف بفرماييد! فرهنگ اسلامي، فرهنگ مردان عاقل يا فرهنگ مردان جاهل؟!
    سعي کرديد «اغواي حوا» که مربوط به فرهنگ مسيحي است را القا بفرماييد و حالا «ضعيفه» را که مربوط به فرهنگ جاهليت است!!!
    در يادداشتهاي بعديتان معلوم نيست چشممان با چه توصيفي از زنان روشن شود!!
    پاسخ

    سلام. يکي از صفات زنان در گذشته اين بوده است که البته مي تواند ريشه در عقايد ما داشته باشد به اين آيه دقت کنيد: آيه کريمه:الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَي النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلي‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ و يا اين عبارت نهج البلاغه: مَعاشِرَ النَّاسِ، إنَّ النِّسَاءَ نَواقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ، فَاءَمّا نُقْصانُ إِيمانِهِن اما در کل من قصد هيچ کدوم نبود من همون اصطلاح عاميانه رو استفاده کردم که شايد ريشه محکمي داشته باشه! شايد.... ريشه اين واه هم ضعف است لذا معناي بدي نميده من هم شايد نسبت به انسان هاي ديگر ضعيفتر باشم آيا قبول اين واقعيت توهينه؟ يا حق
    + zahra 
    بسم الله الرحمن الرحيم
    سلام
    مثل اينکه وسط مطلب فراموش کرديد چه کسي يا گروهي رو داشتيد هجو مي کرديد!


    پاسخ

    سلام. چطور؟
    سلام
    از وب پرمحتوا و پر شور و حرارتت ديدن کردم
    زيباست اين سخنان دل
    بيا به کلبه ي ما شايد اونجا دوست قديمي و غريب دلت را ببيني!!
    راستي تازه واردم تو وب اگه انتقاد کني ممنون ميشم
    منتظرتم
    لينکت کردم!
    پاسخ

    ممنون عزيز. چشم حتما در اولين فرصت. يا حق
    سلام وب خوبي داري به منم سر بزن
    پاسخ

    سلام. حتما
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ دوشنبه 9 مرداد 91 نوشته (سياسي ها بخوانند!) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام. تشكر. ياحق
    سلام...
    دقيقن اين عسلي ک تو اين کاسه هس از کجاي ِ اين شيشه برداشته شده ک هنوز شيشه هه پره؟!نتيجه اخلاقي اين ميشه که ما داريم عسلو از تو کاسه برميداريم و شيشه رو پر ميکنيم!
    کاملن بي ربط...:)

    پاسخ

    سلام. عجب دقتي!!!!!!! چه نتيجه اخلاقي!!!
       1   2      >