شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ميداني...
از کودکي تا کنون...
هنوز گرمي دست هاي پر مهرش را...
احساس مي کنم...
او گفت:
يارب چو شفق زشعله سرشارم کن/چون لاله به داغ دل نشان دارم کن
آزادي و سرفرازيم ده همه عمر/يعني که به عشق خود گرفتارم کن
.
.
.
.
تصوير مرحوم آيت الله محمد حسين بهجتي (شفق) در نمايشگاه کتاب امسال

خطا در آدرس عکس
سلام بر شما... با ايشان نسبتي داريد؟
سلام. نسبت فاميلي نه! ولي از قبل از انقلاب با پدرم در تهران رفت و آمد داشتند و همچنين ادامه آن بعد از انقلاب در يزد... گاهي خانه مان مي آمد...
رسيدن بخير!
مگه کجا بودم؟! هوم!!!
نبودي چند وقت اينجا!
مشغله ها کمي زياد شده... ولي عوضش خانمم به نمايندگي حضور فعال دارن در اينجا
خانمتون؟ مگه داماد شدي؟! همينجوري بيخبر؟
چيزي حدود دو ساله! البته خانمم فيد و پست گذاشت لذا بنده کوتاهي کردم... ان شا الله نوبت شما...
بسلامتي! الان اردکاني يا تهران؟
جديدا قم هسم گاهي تهران! حدود هشت سالي هس که ديگه اردکان سکونت ندارم...
ئه بسلامتي! نکنه خادم شدي که اسمتو هم عوض کردي؟
افتخار خادمي حرم و جمکران رو دارم... همه کار مي کنيم ديگه! عکساي بالاي وبلاگم گوياست! خوشحال ميشم حضوري در خدمت باشم... اونطرفا مياي خبرم کن... شماره دادم به خصوصي....
تشکرات... اتفاقا اين هفته ميخواستيم بيام؛ که جور نشد! پامو گچ گرفتم! ديگه تو ماشين جا نميشم! بايد عقب وانت بخوابمههه
بدي نرسه... ان شاالله خيره... حکمتي داشته... حتما بيا يه سرم به ما بزن خوشحال ميشم...
بد نبيني! ان شاالله که خيره... شما هم يزد اومدي بيخبرمون نذار
ان شا الله چشم...
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top