پيام
+
*يوسف شهدا*
والدينش دکتر بودند.
فرزندي يکي بود و پولدار...
پدر و مادرش برا اينکه توي خونه تنها نباشه ، دختر دائي اش رو آوردند تا پيشش بمونه.
از روزي که دختر دائي اش اومد ، دردسراش شروع شده بود.
مدام ازش مي خواست تا باهاش رابطه نامشروع داشته باشه ، اما او هرگز زير بار نمي رفت و مي گفت :
*من کاري نمي کنم که دل امام زمان عج بشکنه و خدا ازم ناراحت بشه.*
.jpg)
* اسراء *
91/5/2
خادم الحرم
* به پدر و مادرش موضوع رو گفت ، اما اونا هم از دختر دائي اش دفاع کردند.محکم جلو شيطون ايستاد و گناه نکرد ، تا اينکه يه روز توي خيابون يه سيد نوراني رو ديد که بهش گفت: تو توي امتحانت قبول شدي ، برو دانشگاه. گفت : دانشگاه کجاست؟ سيد جواب داد: جبهه! برو جبهه. وسايلشو جمع کرد رفت جبهه. يه مدت توي دانشگاه جبهه بود و بعدش هم با شهادت فارغ التحصيل شد. رفت پيش امام زمانش.*
مجنون الحسين ع
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم...صلوات براي شادي روح شهيد امين
خادم الحرم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...