سلام ... شهر شما هم مثل شهر ما رنگ درد داشت ... پست خوبي بود شجاعتتون هم قابل تحسينه ... اونقدر خوب تفسير کرديد که نمي دونم چي بايد بگم .. جاي تاسف داره کشومون داره به سمتي ميره که نبايد و خيلي راحت ديگران ميشه بهش بگن جهان سومي ... اما من و شما هستيم که نبايد بذاريم شايد خنده دار باشه اما اگه بتونيم سهم خودمون رو درست ادا کنيم و فقط حرف نزنيم و غر نزنيم( اصلا منظورم به شما نيست براي تکميل حرفم ميگم جسارت نشه :) ) شايد کمي کشور اوضاعش فرق کرد
قلمتون پايدار .. علي عليه السلام يارتون .. به زيبا نوشتن ادامه بديد

سلام...
عجب شهري دارينا...کجا زندگي ميکنيد مگه؟:دي
ا ما تو روستائيم از اين چيزا خبر نداريم:دي
آرمان شهرمون فقط با حضور حضرت آقا شده قدّيس شهر...الهي شکر ک حضور ايشون هست...
دارم ب اين فکر ميکنم من و شماي ِ نوعي ک از مختصر شرايط ِ جامعه ِ فعلي ب ستوه اومديم حضرت آقا بر همه اوضاع واقفن چ خون ِ دلها ک ميخورن...:(
ياد ِ اون نماز جمعه اي افتادم ک ايشون گريه کردن...
اي خدا....انگار هميشه بايد خود ِ آقا از خودشون مايه بذارن تا ي عده سر ِ عقل بيان و اينجوري نباشه اوضاع...
پستتون فوق العاده طوفاني بود...و صدالبته چون از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند...
دردتون تا ابد متعالي...
ياعلي علي عليه السلام...

بچه عاقل باش. اين سياست آخر سرت رو به باد مده