به اين جملات شهيدمطهري دقت کن:
مقدمه اصول فلسفه ج1
تحقيقات صدر المتالهين بيشتر در فلسفه اولي و حکمت الهي است.ملا صدرا آنچه در اين زمينه از قدماي يونان و بالاخص افلاطون و ارسطو رسيده بود وآنچه حکماي بزرگ اسلامي از قبيل فارابي و بوعلي و شيخ اشراق وغيرهم توضيح داده بودند يا از خود افزوده بودند وآنچه عرفاي بزرگ با هدايت ذوق و قوت عرفان يافته بودند به خوبي هضم کرد و از نو اساس جديدي را پي ريزي نمود و از جنبه استدلال و برهان،مسائل فلسفه را به صورت قواعد رياضي در آورد که هريک از ديگري استخراج و استنباط مي شود و به اين وسيله فلسفه را از پراکندگي طرق استدلال بيرون آورد...
روي هم رفته در آن فني که از قديم به عنوان فلسفه حقيقي يا علم اعلي شناخته شده است،يعني فن تحقيق در نظام کلي و توضيح سراپاي هستي،اروپا چه در قرون وسطي و چه در دوره جديد پيشرفت قابل ملاحظه اي حاصل نشده است و يک سيستم قوي و قانع کننده اي که فلسفه را از تشتت و تفرق و پراکندگي نجات بخشد به وجود نيامده و همين امر موجب پيدايش مشربهاي ضد و نقيض در اروپا شده است و آنچه هم از تحقيقات اروپايي قابل ملاحظه و شايسته تحسين و تمجيد است و به نام مسايل فلسفي معروف است در حقيقت مربوط به فلسفه نيست،بلکه مربوط به رياضيات يا فيزيک يا روانشناسي است.
والحق بايد انصاف داد فلاسفه اسلامي که بيشتر همت خويش را صرف تحقيق در اين فن کرده اند خوب از عهده اين کار برآمده اند و فلسفه نيمه کاره يونان را تا زيادي جلو برده اند و با آنکه فلسفه يونان در ابتداي ورود در حوزه اسلامي مجموعا بيش از دويست مساله نبود،درفلسفه اسلامي بالغ بر هفتصد مساله شده است و علاوه اصول و مباني و طرق استدلال حتي در مسايل اوليه يونان به کلي تغيير کرده و مسايل فلسفه تقريبا خاصيت رياضي پيدا کرده.اين خصوصيت در فلسفه صدر المتالهين کاملا هويداست و بايد انصاف داد که در اين جهت تقدم با دانشمندان اسلامي است.
ودر مورد مقالات روش رئاليسم علامه طباطبايي مي گويد:در ضمن اين کتاب به قسمتهايي برخورد خواهد شد که در هيچ يک از فلسفه اسلامي و فلسفه اروپايي سابقه ندارد....
در کليات علوم اسلامي ج 1مي فرمايد:
فلسفه صدرالمتالهين يک فلسفه التقاطي نيست بلکه يک نظام خاص فلسفي است که هرچند روشهاي فکري گوناگون اسلامي در پيدايش آن موثر بوده اند بايد آن را نظام فکري مستقلي دانست.
بحث فيلسوفانه يک بحث آزاد است يعني هدفش از قبل تعيين نشده است که از چه عقيده اي دفاع کند بر خلاف متکلم که متعهد به دفاع از حريم اسلام است....
فلاسفه اسلامي در قرآن و احاديث تدبر کرده اند نه آنکه آن را پايه استدلال قرار دهند مثل حرکت جوهريه که ملا صدرا با تدبر در آيه ..(آيه اش الان يادم نيست) به آن رسيده و لي با برهان اثبات کرده است و ....
اول بايد فيلسوف شوي بعد در مورد فلسفه نظر بدهي گرچه منم فيلسوف نيستم ولي از قول فيلسوف نقل کردم!!! و از هلنيست نهراس!