• وبلاگ : ثرياي كوير ايران
  • يادداشت : قتل مختار
  • نظرات : 0 خصوصي ، 37 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محب اهل بيت 

    هوالمحبوب
    جاي تعجب دارد شما چطور براحتي اينطور درمورد مختار قضاوت مي کنيد؟در بعضي منابع آمده که مختار خود را از پشت بام پرت کرد!در منابع بسيار ديگري مسئله اينطور نيامده! بعلاوه از امام صادق (ع) مروي است که فرمودند: خدا مختار را رحمت کند، او از ما بود.

    صحيح است که قصور او موجب جا ماندنش از کربلا شد اما در توبه هميشه باز است و البته شايد اين مسئله بي حکمت نبوده باشد همانطور که اميرالمومنين فرمودند: اين کودک روزي مرهمي خواهد شد بر جراحت دل اهل بيت عليهماالسلام.

    در مورد سفيدي محاسن وي مسئله عجيبي نبايد باشد چرا که فردي با شنيدن سخني از امام حسين (ع) {که هيچکس نفهميد چه سخني بود} در آني محاسن و موهايش سفيد شد. سفيدي محاسن مختار هم جاي بحث دارد

    ناگفته ها بسيار است، خودمان را اصلاح کنيم بهتر است جناب ثريا . بفرموده حضرت علي (ع) : بدترين بردران تو خيانت کاري است که ظاهرسازي کند!

    پاسخ

    تشكر مي كنم از شما دوست بزرگوار بخاطر نظرتون اما ژاسخ اين حقير شايد در خور تامل باشد.... منابع معتبري وجود دارد كه مختار راغب به حضور در كربلا نبوده چرا كه اساسا در تفكر مختار كه معطوف به عقل فردي بوده نبرد را آنگاه موثر ميدانسته كه توامان با پيروزي باشد چنانچه در نبرد توابين نيز همين مطلب او را از سليمان جدا كرد و شايد اگر همراهي او بود فرجام چيز ديگري ميشد.فراموش نكنيم كه مختار تا حدي به خاطر اين طرز تفكر نتيجه گرا بودن مورد نفرت بود كه شيعيان او را دشنام ميدادند تا اينكه ائمه بخاطر انتقام شهداي كربلا به مردم خويش گفتند كه او را دشنام ندهيد و بعضا برايش دعا نمودند... اما در مورد توبه، شما با دقت نظري كه داريد با اندك مطالعه پيرامون شخصيت مختار ميتوانيد متوجه شويد كه مختار با عقل خويش در مسير ولايت قدم بر ميداشته لذا در مورد اصحاب امام حسين اينگونه نبوده و آنها مطيع امام بودند به طور خلاصه آنها ماموم بودند اما مختار هيچ گاه اينگونه نبود من اينگونه روشن مي كنم كه مختار مثل محمد حنفيه است و اصحاب امام مثل حضرت ابوالفضل... درست كه هر دو برادر بودند اما ابوالفضل فقط يك بار امام را با نام برادر خواند و هميشه مطيع او بود اما محمد حنفيه همواره امام را با نام برادر مي خواند و حتي در مورد نهضت امام نامه نگاشت و برادر را امر كرد كه اگر تو ميروي برو اما خانواده ات را مبر! و بعد از امام داعيه امامت داشت كه البته با مشاهده لياقت امام سجاد كوتاه آمد و او را امام خواند...در مورد محاسن بي دقتي شده مثلا يابن حر يك فرد مسن است اما در فيلم جوان ظاهر گشته! منظور من اين بي دقتي بود كه به عنصر زمان كم توجه شده! با اين حديث آخر هم موافقم چون از خيانت عده اي متشرع دروغگوي بظاهر مومن و اهل عفاف، مجبور به تحمل تهمت هايي شده ام كه هريك از آنها آبروي جمعي را مي برد. باز هم تشكر ميكنم از شما// هدف من از ين پست اين بود كه مختار معصوم نبوده و ما نيز نبايد در رسانه ملي او را تماما سفيد نشان دهيم. اگر مختار زنده بود و هم عصر او بوديم شايد وظيفه داشتيم او را سفيد نشان دهيم اما الان بهترين رنگ براي او خاكستري متمايل به سفيد است. نه تصوير سياه اهل تسنن و نه سفيد رسانه ملي ما... موفق و شاد باشيد. يا حق